اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۲

تاریخ: 25 تیر 1399
بازدید: 103

حکایت بیست و دوم

مال داری را شنیدم که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی در کرم. ظاهر حالش به نعمت دنیا آراسته و خست نفس جبلی در وی همچنان متمکن تا به جایی که نانی به جانی از دست ندادی و گربه بوهریره را به لقمه‌ای ننواختی و سگ اصحاب الکهف را استخوانی نینداختی. فیالجمله خانه او را کس ندیدی در گشاده و سفره او را سرگشاده.
شنیدم که به دریای مغرب اندر راه مصر برگرفته بود و خیال فرعونی در سر
حتی اِذا اَدْرَکَهُ الغَرَقُ بادی مخالف کشتی بر آمد

با طبع ملولت چه کند هر که نسازد؟
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی

.

از زر و سیم راحتی برسان
خویشتن هم تمتعی بر گیر

آورده‌اند که در مصر اقارب درویش داشت ببقیت مال او توانگر شدند و جامه‌ای کهن به مرگ او بدریدند و خز و دمیاطی بریدند هم در آن هفته یکی را دیدم ازیشان بر بادپایی روان و غلامی در پی دوان

ردّ میراث سختتر بودی
وارثان را ز مرگ خویشاوند

بخور ای نیک سیرت سره مرد
کان نگون بخت گرد کرد و نخورد

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir