اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲

تاریخ: 25 تیر 1399
بازدید: 166

حکایت شماره دو

یکی از ملوک خراسان محمود سبکتکین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همی‌گردید نظر می‌کرد سایر حکما از تأویل این فرو ماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت هنوز نگران است که ملکش با دگرانست.

بس نامور به زیر زمین دفن کرده‌اند
کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند

وان پیر لاشه را که سپردند زیر گل
خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند

زنده است نام فرّخ نوشین روان به خیر
گر چه بسی گذشت که نوشین روان نماند

خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر
زان پیشتر که بانگ بر آید فلان نماند

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir