اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۶۰۲. آسوده خاطرم که تو در خاطر منی

تاریخ: 23 تیر 1399
بازدید: 316

غزل ۶۰۲

آسوده خاطرم که تو در خاطر منی

گر تاج می‌فرستی و گر تیغ می‌زنی

ای چشم عقل خیره در اوصاف روی تو

چون مرغ شب که هیچ نبیند به روشنی

شهری به تیغ غمزه خونخوار و لعل لب

مجروح می‌کنی و نمک می‌پراکنی

ما خوشه چین خرمن اصحاب دولتیم

باری نگه کن ای که خداوند خرمنی

گیرم که برکنی دل سنگین ز مهر من

مهر از دلم چگونه توانی که برکنی

حکم آن توست اگر بکشی بی‌گنه ولیک

عهد وفای دوست نشاید که بشکنی

این عشق را زوال نباشد به حکم آنک

ما پاک دیده‌ایم و تو پاکیزه دامنی

از من گمان مبر که بیاید خلاف دوست

ور متفق شوند جهانی به دشمنی

خواهی که دل به کس ندهی دیده‌ها بدوز

پیکان چرخ را سپری باشد آهنی

با مدعی بگوی که ما خود شکسته‌ایم

محتاج نیست پنجه که با ما درافکنی

سعدی چو سروری نتوان کرد لازم است

با سخت بازوان به ضرورت فروتنی

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir