اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۴۴۵. در وصف نیاید که چه شیرین دهنست آن

تاریخ: 23 تیر 1399
بازدید: 434

غزل ۴۴۵

در وصف نیاید که چه شیرین دهن است آن

این است که دور از لب و دندان من است آن

عارض نتوان گفت که دور قمر است این

بالا نتوان خواند که سرو چمن است آن

در سرو رسیده‌ست ولیکن به حقیقت

از سرو گذشته‌ست که سیمین بدن است آن

هرگز نبود جسم بدین حسن و لطافت

گویی همه روح است که در پیرهن است آن

خال است بر آن صفحه سیمین بناگوش

یا نقطه‌ای از غالیه بر یاسمن است آن

فی الجمله قیامت تویی امروز در آفاق

در چشم تو پیداست که باب فتن است آن

گفتم که دل از چنبر زلفت برهانم

ترسم نرهانم که شکن بر شکن است آن

هر کس که به جان آرزوی وصل تو دارد

دشوار برآید که محقر ثمن است آن

مردی که ز شمشیر جفا روی بتابد

در کوی وفا مرد مخوانش که زن است آن

گر خسته دلی نعره زند بر سر کویی

عیبش نتوان گفت که بی خویشتن است آن

نزدیک من آن است که هر جرم و خطایی

کز صاحب وجه حسن آید حسن است آن

سعدی سر سودای تو دارد نه سر خویش

هر جامه که عیار بپوشد کفن است آن

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir