اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۱۵۶. فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

تاریخ: 22 تیر 1399
بازدید: 389

غزل ۱۵۶

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

دودش به سر درآمد و از پای درفتاد

 

مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد

فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد

 

رامین چو اختیار غم عشق ویس کرد

یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد

 

وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید

کارش مدام با غم و آه سحر فتاد

 

زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان

مست از شراب عشق چو من بی‌خبر فتاد

 

بسیار کس شدند اسیر کمند عشق

تنها نه از برای من این شور و شر فتاد

 

روزی به دلبری نظری کرد چشم من

زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد

 

عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی

کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد

 

بر من مگیر اگر شدم آشفته دل ز عشق

مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد

 

سعدی ز خلق چند نهان راز دل کنی

چون ماجرای عشق تو یک یک به درفتاد

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir