اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۱۳۹. دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت

تاریخ: 22 تیر 1399
بازدید: 363

غزل ۱۳۹

دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت

غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت

 

خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد

مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت

 

دوش چون مشعله شوق تو بگرفت وجود

سایه‌ای در دلم انداخت که صد جا بگرفت

 

به دم سرد سحرگاهی من بازنشست

هر چراغی که زمین از دل صهبا بگرفت

 

الغیاث از من دل سوخته ای سنگین دل

در تو نگرفت که خون در دل خارا بگرفت

 

دل شوریده ما عالم اندیشه ماست

عالم از شوق تو در تاب که غوغا بگرفت

 

بربود انده تو صبرم و نیکو بربود

بگرفت انده تو جانم و زیبا بگرفت

 

دل سعدی همه ز ایام بلا پرهیزد

سر زلف تو ندانم به چه یارا بگرفت

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir