اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۱۷. چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را

تاریخ: 21 تیر 1399
بازدید: 389

غزل ۱۷

چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را

چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را

 

سروبالای کمان ابرو اگر تیر زند

عاشق آنست که بر دیده نهد پیکان را

 

دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت

سر من دار که در پای تو ریزم جان را

 

کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن

تا همه خلق ببینند نگارستان را

 

همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی

تا دگر عیب نگویند من حیران را

 

لیکن آن نقش که در روی تو من می‌بینم

همه را دیده نباشد که ببینند آن را

 

چشم گریان مرا حال بگفتم به طبیب

گفت یک بار ببوس آن دهن خندان را

 

گفتم آیا که در این درد بخواهم مردن

که محالست که حاصل کنم این درمان را

 

پنجه با ساعد سیمین نه به عقل افکندم

غایت جهل بود مشت زدن سندان را

 

سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات

غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

 

سر بنه گر سر میدان ارادت داری

ناگزیرست که گویی بود این میدان را

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir