اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

هزینۀ ۵۰ سال ساز‌ زدن

دسته‌بندی: بلاگ , گلستان موسیقی
تاریخ: 18 خرداد 1400
بازدید: 407

هزینۀ ۵۰ سال ساز‌ زدن

 

مهندس همایون خرّم می‌نویسد: « همان‌طور که قبلاً گفتم، [رضا محجوبی] دربین همۀ هنرمندان به رضا دیوانه معروف بود و حال آن‌که ماجرایی را که تعریف خواهم کرد نشان می‌دهد که او عاقل‌تر از همۀ آن‌هایی بود که فکر می‌کردند عاقل هستند. آن ماجرا هم از این قرار بود که تعریف می‌کنند جمعی ازموسیقی‌دانان زمان و از جمله حسین یاحقی، مرتضی‌خان محجوبی، مهدی خالدی و شاید ابوالحسن خان صبا به همراه چند نفر دیگر دور هم بوده‌اند که رضا محجوبی از راه می‌رسد. مدتی می‌گذرد و با همان شیوه‌های خاص، ویولن را به دست او می‌دهند که قطعه‌ای بزند. آن زمان، به تازگی کمپانی‌های صفحه پُرکنی و مغازه های صفحه‌فروشی رونقی گرفته بودند و در نتیجه بابت کارهایی که هنرمندان انجام می‌دادند و صفحاتی که پُر می‌کردند، وجوهی را به آن‌ها پرداخت می‌کردند. درنتیجه، بنگاه های صفحه پُرکنی جانی گرفته بود و هنرمندان هم سعی می‌کردند آثار تازه‌تری عرضه کنند. به هرحال، رضا محجوبی ساز را می‌گیرد و قطعه‌ای کوتاه در حد چند دقیقه اجرا می‌کند. یکی از حاضرین برای این‌که شیطنتی کرده باشد، رو به او می‌کند و می‌گوید: « آقا رضا، این چیزی را که زدی می‌فروشی؟» و رضا در پاسخ می‌گوید: « برای چی می‌خواهی ؟! همان فرد می‌گوید: «هیچی، می‌خواهیم بخریم، می‌فروشی؟» . رضا نگاهی می‌کند و می‌گوید: « شما خریدارش نیستید!».

می‌پرسند: «چرا؟ چرا فکر می‌کنی ما خریدارش نیستیم؟!» . می‌گوید: « برای این‌که پولش را ندارید!». می‌گویند: «آقا! شما چه کار دارید؟ ما پولش را داریم. چرا خریدارش نباشیم؟». می‌گوید: « نه، این خیلی بیشتر از این‌ها می ارزد! شماهایی را که من می‌بینم، اگر همۀ پول‌هایتان را هم روی هم بگذارید، باز نمی‌توانید حتی یک دهم پول آن را بپردازید! حاضرین که تعجب کرده بوده‌اند، می‌گویند: « بله، درست است، ما آن‌قدر پول نداریم، اما با یک کمپانی صفحه پُرکنی آشنا هستیم. این است که اگر شما این قطعه را به ما بفروشید، ما هم آن را به آن کمپانی می‌فروشیم. بنابراین ضرر که نمی‌کنیم هیچی، شاید منفعتی هم ببریم. حالا قیمت چنده؟» . رضا محجوبی می‌گوید: «ها! حالا این شد. این‌طوری شاید بتوانید. قلم و کاغذ را بدهید من حساب کنم».

حاضرین با تعجب قلم و کاغذی به او می‌دهند و او چیزهایی برای خودش می‌نویسد و جمع می‌زند. بعد از مدتی می‌گوید:« صد و ده هزار تومان!!». توجه کنید که این داستان مربوط به حدود سال ۱۳۲۸ است که با این پول، امکان داشت چندین خانۀ خیلی خوب خریداری کرد. با شنیدن این عدد، همه متعجب می‌شوند و می‌گویند:«این مبلغ چیه؟!» و رضا می‌گوید: « تازه چون شما دوست من بودید، ملاحظه کردم وگرنه نرخ اصلی آن خیلی بیشتر از این حرف‌هاست!!» . بعد نگاهی به آن‌ها می‌کند و می‌گوید: «آیا فکرمی‌کنید این مبلغ، فقط مربوط به همین ۵ دقیقه ساز‌زدن من است؟ این مبلغ برای ۵۰ سال ساز‌زدن است. این شیرۀ‌جانمن است که در دقیقه ۵ جمع شده! خود شما اگر بخواهید حاصل ۵۰ سال کارتان را قیمت بگذارید، چقدر می‌گویید؟ این پولِ همۀ نان‌هایی است  که خورده‌ام. پولِ همۀ صبحانه‌ها و ناهارهایی است که  خورده‌ام و تازه چند قلم چیزهای دیگر را که نمی‌خواهم اسمشان را ببرم، پای شما حساب نکرده‌ام و چون شما همکار من هستید، این مبلغ را گفتم. شما می‌توانید آن را بیشتر بفروشید!!» و این حرفِ او چقدر عاقلانه است، چون واقعاً هنرمند وقتی هنر خود را ارائه می‌کند، آن هنرنمایی، حاصل سال‌ها زحمت کشیدن‌های اوست.»


هفت شهر نی، امجدیان، حامد، ۱۳۹۸

غوغای ستارگان (خاطرات هنری مهندس همایون خرّم)، صص ۳۶۹ و ۳۷۰.

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir