اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۵۴۸. دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری

تاریخ: 23 تیر 1399
بازدید: 415

غزل ۵۴۸

دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری

تو خود چه آدمیی کز عشق بی‌خبری

اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب

گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری

من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم

بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری

از بس که در نظرم خوب آمدی صنما

هر جا که می‌نگرم گویی که در نظری

دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن

دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری

کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد

طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری

هر گه که می‌گذری من در تو می‌نگرم

کز حسن قامت خود با کس نمی‌نگری

از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب

بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه‌تری

باری به حکم کرم بر حال ما بنگر

کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری

سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند

من خاک پای توام ور خون من بخوری

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir