اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۵۳۴. دیدی که وفا به جا نیاوردی

تاریخ: 23 تیر 1399
بازدید: 433

غزل ۵۳۴

دیدی که وفا به جا نیاوردی

رفتی و خلاف دوستی کردی

بیچارگیم به چیز نگرفتی

درماندگیم به هیچ نشمردی

من با همه جوری از تو خشنودم

تو بی گنهی ز من بیازردی

خود کردن و جرم دوستان دیدن

رسمیست که در جهان تو آوردی

نازت ببرم که نازک اندامی

بارت بکشم که نازپروردی

ما را که جراحت است خون آید

درد تو چنم که فارغ از دردی

گفتم که نریزم آب رخ زین بیش

بر خاک درت که خون من خوردی

وین عشق تو در من آفریدستند

هرگز نرود ز زعفران زردی

ای ذره تو در مقابل خورشید

بیچاره چه می‌کنی بدین خردی

در حلقه کارزار جان دادن

بهتر که گریختن به نامردی

سعدی سپر از جفا نیندازد

گل با گیه است و صاف با دردی

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir