فهمیدم که مرد بزرگ و آزاد منشی است
فهمیدم که مرد بزرگ و آزاد منشی است
قمر الملوک وزیری در یادداشتهای خود دربارۀ اولین دیدارش با عارف مینویسد: «به مجرد ورود به همدان خواستم به سراغ عارف، شاعر عالی قدر ایران بروم ولی آنهایی که او را میشناختند، مانع رفتن من نزد او شدند و بهانه شان این بود که عارف کسی را نمیپذیرد وکُنج انزوا اختیار کرده و حتی شهرت داشت یکی از وزرای وقت، در سفری که به همدان کرده بود و میخواست از عارف دیدن نماید ولی عارف او را نپذیرفته. باری، من با اینکه در روز اول و دوم نتوانستم عارف را ملاقات کنم، اما هنوز مأیوس نشدهبودم و در صدد پیدا کردن فرصت بودم.
دو روز از وقت من در همدان گذشت. روز سوم، یعنی شبی که من کنسرت داشتم، به منزل عارف رفتم و به هر ترتیبی بود او را ملاقات کردم. من عارف را ندیده بودم و تنها اسماً او را میشناختم، اما با دیدن وی، مهرش در دلم جای گرفت و فهمیدم که مرد بزرگ و آزادمنشی است و شاید کمتر مانند داشته باشد. اینجا بود که ارادتم به وی فزونی یافت. از عارف دعوت کردم که در کنسرت من حاضر شود و او با کمال میل دعوت مرا پذیرفت و اوایل شب بود که عارف به مهمان خانه آمد و به اتفاق، به محل کنسرت رفتیم.
کنسرتی که آن شب دادم مورد توجه حضار واقع شد و چندین گلدان نقره به من اهدا گردید، مِن جمله شاهزاده نیّرالدوله یک گلدان بزرگ به من داد که من آن را تقدیم عارف کردم. روز بعد شاهزاده نیّرالدوله از من گله کرد که چرا گلدان اهدایی او را به عارف دادهام و من برای اینکه به نیّرالدوله ثابت کنم که منظورم اهانت به او نبوده، مجبور شدم که در شب دوم نمایش توضیح دهم که تقدیم گلدان به عارف، صرفاً از لحاظ ارادتی بوده که به او داشتهام و گلدان اهدایی حاکم هم چون از سایرگلدانها بزرگتر و زیباتر بود انتخاب شدهبود. اما در آن موقع، حکومت وقت با عارف مخالف بود و عمل من موجه شد که شب دوم، توضیحی در این باره در حضورتماشاچیان بدهم و بگویم علت اینکه گلدان نیّرالدوله به عارف تقدیم شد چه بوده است.»
هفت شهر نی، امجدیان، حامد، ۱۳۹۸
ماهنامۀ موزیک ایران، سال ۸، شمارۀ ۴، شهریور ۱۳۳۸.
دیدگاهها