اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۷۵۷. وصف آن مخدوم می‌کن گر چه می‌رنجد حسود

تاریخ: 22 تیر 1399
بازدید: 115

شماره ۷۵۷

وصف آن مخدوم می‌کن گر چه می‌رنجد حسود

کاین حسودی کم نخواهد گشت از چرخ کبود

 

گر چه خود نیکو نیاید وصف می از هوشیار

چون پی مست از خمار غمزه مستش چه سود

 

مست آن می گر نه‌ای می دو پی دستار و دل

چونک دستار و دلت را غمزه‌های او ربود

 

گر دو صد هستیت باشد در وجودش نیست شو

زانک شاید نیست گشتن از برای آن وجود

 

نیم شب برخاستم دل را ندیدم پیش او

گرد خانه جستم این دل را که او را خود چه بود

 

چون بجستم خانه خانه یافتم بیچاره را

در یکی کنجی به ناله کی خدا اندر سجود

 

گوش بنهادم که تا خود التماس وصل کیست

دیدمش کاندر پی زاری زبان را برگشود

 

کای نهان و آشکارا آشکارا پیش تو

این نهانم آتش است و آشکارم آه و دود

 

از برای آنک خوبان را نجویی در شکست

صد هزاران جوی‌ها در جوی خوبی درفزود

 

می‌شمرد از شه نشان‌ها لیک نامش می‌نگفت

در درون ظلمت شب اندر آن گفت و شنود

 

آنگهان زیر زبان می‌گفت یارم نام او

می‌نگویم گر چه نامش هست خوش بوتر ز عود

 

زانک در وهم من آید دزدگوشی از بشر

کو در این شب گوش می‌دارد حدیثم ای ودود

 

سخت می‌آید مرا نام خوشش پیش کسی

کو به عزت نشنود آن نام او را از جحود

 

ور به عزت بشنود غیرت بسوزد مر مرا

اندر این عاجز شدست او بی‌طریق و بی‌ورود

 

بانگ کردش هاتفی تو نام آن کس یاد کن

غم مخور از هیچ کس در ذکر نامش ای عنود

 

زانک نامش هست مفتاح مراد جان تو

زود نام او بگو تا در گشاید زود زود

 

دل نمی‌یارست نامش گفتن و در بسته ماند

تا سحرگه روز شد خورشید ناگه رو نمود

 

با هزاران لابه‌هاتف همین تبریز گفت

گشت بی‌هوش و فتاد این دل شکستن تار و پود

 

چون شدم بی‌هوش آنگه نقش شد بر روی او

نام آن مخدوم شمس الدین در آن دریای جود

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir