اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۷۱. اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را

تاریخ: 20 تیر 1399
بازدید: 402

غزل شماره ۷۱

اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را

فراغت‌ها کجا بودی ز دام و از سبب ما را

 

بت شهوت برآوردی دمار از ما ز تاب خود

اگر از تابش عشقش نبودی تاب و تب ما را

 

نوازش‌های عشق او لطافت‌های مهر او

رهانید و فراغت داد از رنج و نصب ما را

 

زهی این کیمیای حق که هست از مهر جان او

که عین ذوق و راحت شد همه رنج و تعب ما را

 

عنایت‌های ربانی ز بهر خدمت آن شه

برویانید و هستی داد از عین ادب ما را

 

بهار حسن آن مهتر به ما بنمود ناگاهان

شقایق‌ها و ریحان‌ها و گل‌های عجب ما را

 

زهی دولت زهی رفعت زهی بخت و زهی اختر

که مطلوب همه جان‌ها کند از جان طلب ما را

 

گزید او لب گه مستی که رو پیدا مکن مستی

چو جام جان لبالب شد از آن می‌های لب ما را

 

عجب بختی که رو بنمود ناگاهان هزاران شکر

ز معشوق لطیف اوصاف خوب بوالعجب ما را

 

در آن مجلس که گردان کرد از لطف او صراحی‌ها

گران قدر و سبک دل شد دل و جان از طرب ما را

 

به سوی خطه تبریز چه چشمه آب حیوانست

کشاند دل بدان جانب به عشق چون کنب ما را

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir