اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۶۵. ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا

تاریخ: 20 تیر 1399
بازدید: 298

غزل شماره ۶۵

 

ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا

ببین این بحر و کشتی‌ها که بر هم می‌زنند این جا

 

ببین عذرا و وامق را در آن آتش خلایق را

ببین معشوق و عاشق را ببین آن شاه و آن طغرا

 

چو جوهر قلزم اندر شد نه پنهان گشت و نی تر شد

ز قلزم آتشی برشد در او هم لا و هم الا

 

چو بی‌گاهست آهسته چو چشمت هست بربسته

مزن لاف و مشو خسته مگو زیر و مگو بالا

 

که سوی عقل کژبینی درآمد از قضا کینی

چو مفلوجی چو مسکینی بماند آن عقل هم برجا

 

اگر هستی تو از آدم در این دریا فروکش دم

که اینت واجبست ای عم اگر امروز اگر فردا

 

ز بحر این در خجل باشد چه جای آب و گل باشد

چه جان و عقل و دل باشد که نبود او کف دریا

 

چه سودا می‌پزد این دل چه صفرا می‌کند این جان

چه سرگردان همی‌دارد تو را این عقل کارافزا

 

زهی ابر گهربیزی ز شمس الدین تبریزی

زهی امن و شکرریزی میان عالم غوغا

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir