اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۴۲. نشاید گفتن آن کس را دلی هست

تاریخ: 21 تیر 1399
بازدید: 379

غزل ۴۲

نشاید گفتن آن کس را دلی هست

که ندهد بر چنین صورت دل از دست

 

نه منظوری که با او می‌توان گفت

نه خصمی کز کمندش می‌توان رست

 

به دل گفتم ز چشمانش بپرهیز

که هشیاران نیاویزند با مست

 

سرانگشتان مخضوبش نبینی

که دست صبر برپیچید و بشکست

 

نه آزاد از سرش بر می‌توان خاست

نه با او می‌توان آسوده بنشست

 

اگر دودی رود بی آتشی نیست

و گر خونی بیاید کشته‌ای هست

 

خیالش در نظر، چون آیدم خواب؟

نشاید در به روی دوستان بست

 

نشاید خرمن بیچارگان سوخت

نمی‌باید دل درمندگان خست

 

به آخر دوستی نتوان بریدن

به اول خود نمی‌بایست پیوست

 

دلی از دست بیرون رفته سعدی

نیاید باز تیر رفته از شست

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir