اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۳۹۶. در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست

تاریخ: 21 تیر 1399
بازدید: 212

شماره ۳۹۶

 

در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست

جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست

 

گر تو نازی می‌کنی یعنی که من فرخنده‌ام

نزد این اقبال ما فرخندگی جز عار نیست

 

گر به فقرت ناز باشد ژنده برگیر و برو

نزد این سلطان ما آن جمله جز زنار نیست

 

گر تو نور حق شدی از شرق تا مغرب برو

زانک ما را زین صفت پروای آن انوار نیست

 

گر تو سر حق بدانستی برو با سر باش

زانک این اسرار ما را خوی آن اسرار نیست

 

راست شو در راه ما وین مکر را یک سوی نه

زان که این میدان ما جولانگه مکار نیست

 

شمس دین و شمس دین آن جان ما اینک بدان

جز به سوی راه تبریز اسب ما رهوار نیست

 

مست بودم فاش کردم سر خود با یارکان

زانک هشیاری مرا خود مذهب آزار نیست

 

گر نهی پرگار بر تن تا بدانی حد ما

حد ما خود ای برادر لایق پرگار نیست

 

خاک پاشی می‌کنی تو ای صنم در راه ما

خاک پاشی دو عالم پیش ما در کار نیست

 

صوفیان عشق را خود خانقاهی دیگر است

جان ما را اندر آن جا کاسه و ادرار نیست

 

در تک دوزخ نشستم ترک کردم بخت را

زانک ما را اشتهای جنت و ابرار نیست

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir