۳۹. حکایات پندآموز سعدی(حامد امجدیان)
متن سعدی
دست و پا بریدهای هزار پایی را بکشت صاحب دلی برو بگذشت و گفت سبحان الله با هزار پای که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی گریختن نتوانست
چو آید زپی دشمن جان ستان
ببندد اجل پای اسب دوان
در آندم که دشمن پیاپی رسید
کمان کیانی نشاید کشید
دیدگاهها