محصول به سبد خرید اضافه شد
0

۳۸

تاریخ: 25 تیر 1399
بازدید: 155

حکایت سی و هشتم

یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد جوان از خواب مستی سر بر آورد و گفت
اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراماً . .

اگر من ناجوانمردم به کردار
تو بر من چون جوانمردان گذر کن

دریای فراوان نشود تیره به سنگ
عارف که برنجد تنک آب است هنوز

ای برادر چو خاک خواهی شد
خاک شو پیش از آن که خاک شوی

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۸۸۱۹۲۴۹۶-۰۹۰۳۶۵۵۶۲۰۸
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2025 neynavayan.ir

این یک سایت آزمایشی است
ساخت با دیجیتس