اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۳۵۳. زهی می کاندر آن دستست هیهات

تاریخ: 21 تیر 1399
بازدید: 137

شماره ۳۵۳

 

زهی می کاندر آن دستست هیهات

که عقل کل بدو مستست هیهات

 

بر آن بالا برد دل را که آن جا

سر نیزه زحل پستست هیهات

 

هر آن کو گشت بی‌خویش اندر این بزم

ز خویش و اقربا رسته‌ست هیهات

 

چو عنقا برپرد بر ذروه قاف

که پیشش که کمربسته‌ست هیهات

 

عجایب بین که شیشه ناشکسته

هزاران دست و پا خسته‌ست هیهات

 

مرا گویی که صبر آهسته‌تر ران

چه جای صبر و آهسته‌ست هیهات

 

بده آن پیر را جامی و بنشان

که این جا پیر بایسته‌ست هیهات

 

خصوصا جان پیری‌ها که عقل‌ست

که خوش مغزست و شایسته‌ست هیهات

 

از آن باغ و ریاض بی‌نهایت

همه عالم چو گلدسته‌ست هیهات

 

چو گلدسته‌ست پوسیده شود زود

به دشتی رو کز او رسته‌ست هیهات

 

میی درکش به نام دلربایی

که بس زیبا و برجسته‌ست هیهات

 

ز بس خون‌ها که او دارد به گردن

خرد را طوق بسکسته‌ست هیهات

 

شکن‌هایی که دارد طره او

بهای مشک بشکسته‌ست هیهات

 

خمش کردم خموشانه به من ده

که دل را گفت پیوسته‌ست هیهات

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۸۸۱۹۲۴۹۶-۰۹۰۳۶۵۵۶۲۰۸
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2025 neynavayan.ir