اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۷۶. به حسن دلبر من هیچ در نمی‌باید

تاریخ: 22 تیر 1399
بازدید: 370

غزل ۲۷۶

به حسن دلبر من هیچ در نمی‌باید

جز این دقیقه که با دوستان نمی‌پاید

 

حلاوتیست لب لعل آبدارش را

که در حدیث نیاید چو در حدیث آید

 

ز چشم غمزده خون می‌رود به حسرت آن

که او به گوشه چشم التفات فرماید

 

بیا که دم به دمت یاد می‌رود هر چند

که یاد آب به جز تشنگی نیفزاید

 

امیدوار تو جمعی که روی بنمایی

اگر چه فتنه نشاید که روی بنماید

 

نخست خونم اگر می‌روی به قتل بریز

که گر نریزی از دیده‌ام بپالاید

 

به انتظار تو آبی که می‌رود از چشم

به آب چشم نماند که چشمه می‌زاید

 

کنند هر کسی از حضرتت تمنایی

خلاف همت من کز توام تو می‌باید

 

شکر به دست ترش روی خادمم مفرست

و گر به دست خودم زهر می‌دهی شاید

 

تو همچو کعبه عزیز اوفتاده‌ای در اصل

که هر که وصل تو خواهد جهان بپیماید

 

من آن قیاس نکردم که زور بازوی عشق

عنان عقل ز دست حکیم برباید

 

نگفتمت که به ترکان نظر مکن سعدی

چو ترک ترک نگفتی تحملت باید

 

در سرای در این شهر اگر کسی خواهد

که روی خوب نبیند به گل برانداید

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir