اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۶۱. یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود

تاریخ: 22 تیر 1399
بازدید: 353

غزل ۲۶۱

یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود

کاو را به سر کشته هجران گذری بود

 

آن دوست که ما را به ارادت نظری هست

با او مگر او را به عنایت نظری بود

 

من بعد حکایت نکنم تلخی هجران

کان میوه که از صبر برآمد شکری بود

 

رویی نتوان گفت که حسنش به چه ماند

گویی که در آن نیم شب از روز دری بود

 

گویم قمری بود کس از من نپسندد

باغی که به هر شاخ درختش قمری بود

 

آن دم که خبر بودم از او تا تو نگویی

کز خویشتن و هر که جهانم خبری بود

 

در عالم وصفش به جهانی برسیدم

کاندر نظرم هر دو جهان مختصری بود

 

من بودم و او نی قلم اندر سر من کش

با او نتوان گفت وجود دگری بود

 

با غمزه خوبان که چو شمشیر کشیده‌ست

در صبر بدیدم که نه محکم سپری بود

 

سعدی نتوانی که دگر دیده بدوزی

کان دل بربودند که صبرش قدری بود

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir