اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۶. هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها

تاریخ: 20 تیر 1399
بازدید: 145

شماره ۲۶

هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها

کاخر چو دردی بر زمین تا چند می‌باشی برآ

 

هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود

آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا

 

گل را مجنبان هر دمی تا آب تو صافی شود

تا درد تو روشن شود تا درد تو گردد دوا

 

جانیست چون شعله ولی دودش ز نورش بیشتر

چون دود از حد بگذرد در خانه ننماید ضیا

 

گر دود را کمتر کنی از نور شعله برخوری

از نور تو روشن شود هم این سرا هم آن سرا

 

در آب تیره بنگری نی ماه بینی نی فلک

خورشید و مه پنهان شود چون تیرگی گیرد هوا

 

باد شمالی می‌وزد کز وی هوا صافی شود

وز بهر این صیقل سحر در می‌دمد باد صبا

 

باد نفس مر سینه را ز اندوه صیقل می‌زند

گر یک نفس گیرد نفس مر نفس را آید فنا

 

جان غریب اندر جهان مشتاق شهر لامکان

نفس بهیمی در چرا چندین چرا باشد چرا

 

ای جان پاک خوش گهر تا چند باشی در سفر

تو باز شاهی بازپر سوی صفیر پادشا

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir