اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۴. چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را

تاریخ: 20 تیر 1399
بازدید: 120

شماره ۲۴

چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را

خون بارد این چشمان که تا بینم من آن گلزار را

 

خورشید چون افروزدم تا هجر کمتر سوزدم

دل حیلتی آموزدم کز سر بگیرم کار را

 

ای عقل کل ذوفنون تعلیم فرما یک فسون

کز وی بخیزد در درون رحمی نگارین یار را

 

چون نور آن شمع چگل می‌درنیابد جان و دل

کی داند آخر آب و گل دلخواه آن عیار را

 

جبریل با لطف و رشد عجل سمین را چون چشد

این دام و دانه کی کشد عنقای خوش منقار را

 

عنقا که یابد دام کس در پیش آن عنقامگس

ای عنکبوت عقل بس تا کی تنی این تار را

 

کو آن مسیح خوش دمی بی‌واسطه مریم یمی

کز وی دل ترسا همی پاره کند زنار را

 

دجال غم چون آتشی گسترد ز آتش مفرشی

کو عیسی خنجرکشی دجال بدکردار را

 

تن را سلامت‌ها ز تو جان را قیامت‌ها ز تو

عیسی علامت‌ها ز تو وصل قیامت وار را

 

ساغر ز غم در سر فتد چون سنگ در ساغر فتد

آتش به خار اندرفتد چون گل نباشد خار را

 

ماندم ز عذرا وامقی چون من نبودم لایقی

لیکن خمار عاشقی در سر دل خمار را

 

شطرنج دولت شاه را صد جان به خرجش راه را

صد که حمایل کاه را صد درد دردی خوار را

 

بینم به شه واصل شده می از خودی فاصل شده

وز شاه جان حاصل شده جان‌ها در او دیوار را

 

باشد که آن شاه حرون زان لطف از حدها برون

منسوخ گرداند کنون آن رسم استغفار را

 

جانی که رو این سو کند با بایزید او خو کند

یا در سنایی رو کند یا بو دهد عطار را

 

مخدوم جان کز جام او سرمست شد ایام او

گاهی که گویی نام او لازم شمر تکرار را

 

عالی خداوند شمس دین تبریز از او جان زمین

پرنور چون عرش مکین کو رشک شد انوار را

 

ای صد هزاران آفرین بر ساعت فرخترین

کان ناطق روح الامین بگشاید آن اسرار را

 

در پاکی بی‌مهر و کین در بزم عشق او نشین

در پرده منکر ببین آن پرده صدمسمار را

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir