اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۰۸. مرا به عاقبت این شوخ سیمتن بکشد

تاریخ: 22 تیر 1399
بازدید: 388

غزل ۲۰۸

مرا به عاقبت این شوخ سیمتن بکشد

چو شمع سوخته روزی در انجمن بکشد

 

به لطف اگر بخرامد هزار دل ببرد

به قهر اگر بستیزد هزار تن بکشد

 

اگر خود آب حیاتست در دهان و لبش

مرا عجب نبود کان لب و دهن بکشد

 

گر ایستاد حریفی اسیر عشق بماند

و گر گریخت خیالش به تاختن بکشد

 

مرا که قوت کاهی نه کی دهد زنهار

بلای عشق که فرهاد کوهکن بکشد

 

کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی

به نقد اگر نکشد عشقم این سخن بکشد

 

به شرع عابد اوثان اگر بباید کشت

مرا چه حاجت کشتن که خود وثن بکشد

 

به دوستی گله کردم ز چشم شوخش گفت

عجب نباشد اگر مست تیغ زن بکشد

 

به یک نفس که برآمیخت یار با اغیار

بسی نماند که غیرت وجود من بکشد

 

به خنده گفت که من شمع جمعم ای سعدی

مرا از آن چه که پروانه خویشتن بکشد

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir