اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲. گنجینهٔ دل

تاریخ: 2 مرداد 1399
بازدید: 274

شماره ۲

 

چشم فرو بسته اگر وا کنی

در تو بود هر چه تمنا کنی

عافیت از غیر نصیب تو نیست

غیر تو ای خسته طبیب تو نیست

از تو بود راحت بیمار تو

نیست به غیر از تو پرستار تو

همدم خود شو که حبیب خودی

چارهٔ خود کن که طبیب خودی

غیر که غافل ز دل زار توست

بی خبر از مصلحت کار توست

بر حذر از مصلحت اندیش باش

مصلحت اندیش دل خویش باش

چشم بصیرت نگشایی چرا؟

بی خبر از خویش چرایی؟ چرا؟

صید که درمانده ز هر سو شده‌ست

غفلت او دام ره او شده‌ست

تا ره غفلت سپرد پای تو

دام بود جای تو ای وای تو

خواجهٔ مقبل که ز خود غافلی

خواجه نه‌ای بندهٔ نامقبلی

از ره غفلت به گدایی رسی

ور به خود آیی به خدایی رسی

پیر تهی کیسهٔ بی خانه‌ای

داشت مکان در دل ویرانه‌ای

روز به دریوزگی از بخت شوم

شام به ویرانه درون همچو بوم

گنج زری بود در آن خاکدان

چون پری از دیدهٔ مردم نهان

پای گدا بر سر آن گنج بود

لیک ز غفلت به غم و رنج بود

گنج صفت خانه به ویرانه داشت

غافل از آن گنج که در خانه داشت

عاقبت از فاقه و اندوه و رنج

مرد گدا مرد و نهان ماند گنج

ای شده نالان ز غم و رنج خویش

چند نداری خبر از گنج خویش؟

گنج تو باشد دل آگاه تو

گوهر تو اشک سحرگاه تو

مایهٔ امید مدان غیر را

کعبهٔ حاجات مخوان دیر را

غیر ز دلخواه تو آگاه نیست

زآن که دلی را به دلی راه نیست

خواهش مرهم ز دل ریش کن

هر چه طلب می‌کنی از خویش کن

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir