اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۱۶۶. چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا

تاریخ: 21 تیر 1399
بازدید: 185

غزل شماره ۱۶۶

 

چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا

صنمی که بر جمالش دو جهان نثار بادا

 

ز بگاه میر خوبان به شکار می‌خرامد

که به تیر غمزه او دل ما شکار بادا

 

به دو چشم من ز چشمش چه پیام‌هاست هر دم

که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا

 

در زاهدی شکستم به دعا نمود نفرین

که برو که روزگارت همه بی‌قرار بادا

 

نه قرار ماند و نی دل به دعای او ز یاری

که به خون ماست تشنه که خداش یار بادا

 

تن ما به ماه ماند که ز عشق می‌گدازد

دل ما چو چنگ زهره که گسسته تار بادا

 

به گداز ماه منگر به گسستگی زهره

تو حلاوت غمش بین که یکش هزار بادا

 

چه عروسیست در جان که جهان ز عکس رویش

چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا

 

به عذار جسم منگر که بپوسد و بریزد

به عذار جان نگر که خوش و خوش عذار بادا

 

تن تیره همچو زاغی و جهان تن زمستان

که به رغم این دو ناخوش ابدا بهار بادا

 

که قوام این دو ناخوش به چهار عنصر آمد

که قوام بندگانت به جز این چهار بادا

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۸۸۱۹۲۴۹۶-۰۹۰۳۶۵۵۶۲۰۸
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2025 neynavayan.ir