محصول به سبد خرید اضافه شد
0

۱۴۳. دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را

تاریخ: 7 آذر 1398
بازدید: 1

غزل شماره ۱۴۳

 

دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را

گفتمش خدمت رسان از من تو آن مه پاره را

 

سجده کردم گفتم این سجده بدان خورشید بر

کو به تابش زر کند مر سنگ‌های خاره را

 

سینه خود باز کردم زخم‌ها بنمودمش

گفتمش از من خبر ده دلبر خون خواره را

 

سو به سو گشتم که تا طفل دلم خامش شود

طفل خسپد چون بجنباند کسی گهواره را

 

طفل دل را شیر ده ما را ز گردش وارهان

ای تو چاره کرده هر دم صد چو من بیچاره را

 

شهر وصلت بوده است آخر ز اول جای دل

چند داری در غریبی این دل آواره را

 

من خمش کردم ولیکن از پی دفع خمار

ساقی عشاق گردان نرگس خماره را

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۸۸۱۹۲۴۹۶-۰۹۰۳۶۵۵۶۲۰۸
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2025 neynavayan.ir