محصول به سبد خرید اضافه شد
0

۱۳۳. غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را

تاریخ: 7 آذر 1398
بازدید: 1

غزل شماره ۱۳۳

 

غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را

کو به یک جو برنسنجد هیچ صاحب تاج را

 

اطلس و دیباج بافد عاشق از خون جگر

تا کشد در پای معشوق اطلس و دیباج را

 

در دل عاشق کجا یابی غم هر دو جهان

پیش مکی قدر کی باشد امیر حاج را

 

عشق معراجیست سوی بام سلطان جمال

از رخ عاشق فروخوان قصه معراج را

 

زندگی ز آویختن دارد چو میوه از درخت

زان همی‌بینی درآویزان دو صد حلاج را

 

گر نه علم حال فوق قال بودی کی بدی

بنده احبار بخارا خواجه نساج را

 

بلمه ای‌هان تا نگیری ریش کوسه در نبرد

هندوی ترکی میاموز آن ملک تمغاج را

 

همچو فرزین کژروست و رخ سیه بر نطع شاه

آنک تلقین می‌کند شطرنج مر لجلاج را

 

ای که میرخوان به غراقان روحانی شدی

بر چنین خوانی چه چینی خرده تتماج را

 

عاشق آشفته از آن گوید که اندر شهر دل

عشق دایم می‌کند این غارت و تاراج را

 

بس کن ایرا بلبل عشقش نواها می‌زند

پیش بلبل چه محل باشد دم دراج را

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۸۸۱۹۲۴۹۶-۰۹۰۳۶۵۵۶۲۰۸
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2025 neynavayan.ir