2
اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۷۰. غمزه خونریز و عشوه در پی جان

تاریخ: 29 تیر 1399
بازدید: 308

غزل ۷۰

غمزه خونریز و عشوه در پی جان

چون توان برد دین ودل ز میان

چند از حسرت سراپایت

بی‌سر و پا شویم و بی دل و جان

چند گیرم ز غم به دندان دست

آه از دست آن لب و دندان

سرو آزاد جان از ین غم داد

که گرفتار توست پیر و جوان

آنچنان شد غمش گریبان گیر

که گریبـٰان ندانم از دامان

روز وصل تو میروم از هوش

شب مهتاب، وای بر کتّان

دوست هر چند دشمن است با ما

ما بدو دوستیم از دل و جان

نکند در دلت اثر آهم

چکند باد با دل سندان

کاش درد دلم فزون نکنی

چون به دردم نمیشوی درمان

گر به عهدت زبون شویم چه باک

سد اسکندریم در پیمان

سر شوریدهٔ رضی است مگر

که چو گوئی فتاده در میدان

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir