2
اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۶۷. آموخت ما را آن زلف و گردن

تاریخ: 29 تیر 1399
بازدید: 320

غزل ۶۷

آموخت ما را آن زلف و گردن

زنار بستن، بت سجده کردن

آن مار گیسو بر گردن او

هر کس که بیند خونش بگردن

بس دلفریبند آن چشم و آن زلف

آن یک به شادی وین یک به شیون

گر از تو بندم دل بر دو گیتی

ای حیف از دل ای وای بر من

تا چند باشی همچون قلیواچ

در راه عرفان نه مرد و نه زن

عمر مسیحا پیشش نیرزد

روزی بسر با دلدار کردن

یاری که پنهان از جسم و جان است

در دیدهٔ دل دارد نشیمن

بارم گران است بر دوش گردون

روزی که افتد کارم به گردن

با ما چه حاصل از عقل گفتن

ما را چه لازم دیوانه کردن

خون کسی نیست بر گردن ما

از ما مپرهیز ای پاک دامن

هر چند خواریم بر درگه دوست

یک مشت خاکیم در چشم دشمن

دنیا و عقبی نبود رضی را

ساقی تو می ده مطرب تو نی زن

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir