اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۵۶۵. من از تو روی نپیچم گرم بیازاری

تاریخ: 23 تیر 1399
بازدید: 410

غزل ۵۶۵

من از تو روی نپیچم گرم بیازاری

که خوش بود ز عزیزان تحمل خواری

به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت

حلال کردمت الا به تیغ بیزاری

تو در دل من از آن خوشتری و شیرین‌تر

که من ترش بنشینم ز تلخ گفتاری

اگر دعات ارادت بود و گر دشنام

بگوی از آن لب شیرین که شهد می‌باری

اگر به صید روی وحشی از تو نگریزد

که در کمند تو راحت بود گرفتاری

به انتظار عیادت که دوست می‌آید

خوش است بر دل رنجور عشق بیماری

گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم

به شرط آن که به دست رقیب نسپاری

تو می‌روی و مرا چشم و دل به جانب توست

ولی چه سود که جانب نگه نمی‌داری

گرت چو من غم عشقی زمانه پیش آرد

دگر غم همه عالم به هیچ نشماری

درازنای شب از چشم دردمندان پرس

که هر چه پیش تو سهل است سهل پنداری

حکایت من و مجنون به یکدگر ماند

نیافتیم و بمردیم در طلبکاری

بنال سعدی اگر چاره وصالت نیست

که نیست چاره بیچارگان به جز زاری

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir