اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۴۰. آه، به یک‌بارگی یار کم ما گرفت

تاریخ: 30 تیر 1399
بازدید: 128

غزل ۴۰

آه، به یک‌بارگی یار کم ما گرفت!

چون دل ما تنگ دید خانه دگر جا گرفت

بر دل ما گه گهی، داشت خیالی گذر

نیز خیالش کنون ترک دل ما گرفت

دل به غمش بود شاد، رفت غمش هم ز دل

غم چه کند در دلی کان همه سودا گرفت؟

دیدهٔ گریان مگر بر جگر آبی زند؟

کاتش سودای او در دل شیدا گرفت

خوش سخنی داشتم، با دل پردرد خویش

لشکر هجران بتاخت در سر من تا گرفت

دین و دل و هوش من هر سه به تاراج برد

جان و تن و هرچه بود جمله به یغما گرفت

هجر مگر در جهان هیچ کسی را نیافت

کز همه وامانده‌ای، هیچکسی را گرفت

هیچ کسی در جهان یار عراقی نشد

لاجرمش عشق یار، بی‌کس و تنها گرفت

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir