اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۹۹. همی گردم به گرد هر سرایی

تاریخ: 30 تیر 1399
بازدید: 131

غزل ۲۹۹

همی گردم به گرد هر سرایی

نمی‌یابم نشان دوست جایی

وگر یابم دمی بوی وصالش

نیابم نیز آن دم را بقایی

وگر یک دم به وصلش خوش برآرم

گمارد در نفس بر من بلایی

وگر از عشق جانم بر لب آید

نگوید: چون شد آخر مبتلایی؟

چنان تنگ آمدم از غم که در وی

نیابی خوشدلی را جایگایی

عجب زین محنت و رنج فراوان

که چون می‌باشد اندر تنگنایی؟

ازین دریای بی‌پایان خون خوار

برون شد کی توان بی‌آشنایی؟

مشامم تا ازو بویی نیابد

نیابد جان بیمارم شفایی

مرا یاری است، گر خونم بریزد

نیارم خواست از وی خون بهایی

غمش گوید مرا: جان در میان نه

ازین خوشتر شنیدی ماجرایی؟

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir