اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۱۲۹. بر درت افتاده‌ام خوار و حقیر

تاریخ: 30 تیر 1399
بازدید: 102

غزل ۱۲۹

بر درت افتاده‌ام خوار و حقیر

از کرم، افتاده‌ای را دست گیر

دردمندم، بر من مسکین نگر

تا شود درد دلم درمان پذیر

از تو نگریزد دل من یک زمان

کالبد را کی بود از جان گزیر؟

دایهٔ لطفت مرا در بر گرفت

داد جای مادرم صد گونه شیر

چون نیابم بوی مهرت یک نفس

از دل و جانم برآید صد نفیر

دل، که با وصلت چنان خو کرده بود

در کف هجرت کنون مانده است اسیر

باز هجرت قصد جانم می‌کند

کشته‌ای را بار دیگر کشته گیر

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir