اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۱۰۵. هر که در بند زلف یار بود

تاریخ: 30 تیر 1399
بازدید: 114

غزل ۱۰۵

هر که در بند زلف یار بود

در جهانش کجا قرار بود؟

وانکه چیند گلی ز باغ رخش

در دلش بس که خار خار بود

وانکه یاد لبش کند روزی

تا قیامت در آن خمار بود

کارهایی که چشم یار کند

نه زیاری روزگار بود

فتنه‌هایی که زلفش انگیزد

همه خود نقش آن نگار بود

از فلک آنکه هر شبی شنوی

نالهٔ بیدلان زار بود

نفس عاقشان او باشد

آن کزو چرخ را مدار بود

یک شبی با خیال او گفتم:

چند مسکین در انتظار بود؟

روی بنما، که جان نثار کنم

گفت: جان را چه اعتبار بود؟

تا تو در بند خویشتن مانی

کی تو را نزد دوست بار بود؟

نبود عاشق آنکه جوید کام

عشق را با غرض چه کار بود؟

عاشق آن است کو نخواهد هیچ

ور همه خود وصال یار بود

ای عراقی، تو اختیار مکن

کانکه به بود اختیار بود

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir