نکاتی در مورد فریب در غنا
بر اساس آیه شریفه «قول الزور»، هر سخنی که سبب فریب مردم و تزیین امور بی اصل گردد اجتناب از آن لازم است و غنا نیز به دلیل داشتن چنین ویژگی، مصداق قول الزور» بوده و حکم لزوم اجتناب بر آن مترتب خواهد بود.
نتیجه: امامان معصوم ما نیز از آن جا که غنا را مصداق «قول الزور» دانسته اند لذا به آیه شریفه: واجیبوا قول الوره تمشک کرده اند. با این بیان تمام نبودن سخنان کسانی که غنا را فقط از مقوله کیفیت صوت دانسته اند روشن می گردد.
– طریق دوم:
استدلال به آیه بر حرمت غنا حتی بنابر مبنای کسانی که غنا را از مقوله کیفیت صوت دانسته و به مدلول آن نقشی در تحقق غنا قایل نیستند، تمام بوده و هیچ اشکالی متوجه آن نمی باشد. تبیین این امر مبتنی بر ذکر دو نکته می باشد: ا ۱- قول الزور یا سخن باطل آرایش یافته، سخنی است که امورات وهمی و منقطع از حقایق را با امواج فریبنده اش وارد گوش و سپس مغز و جان انسان نموده و سبب فریب او می گردد. قول الزور با تصرف در قوای ادراکی انسان، چراغ عقل او را خاموش نموده و مانع روشنگری او می باشد، در نتیجه او را از قافله کمال دور می سازد.
هر چند کلمه «قول» یا «گفتار» بیشتر در مورد انسان (آنگاه که سخن می گوید) اطلاق می گردد، اما نباید آن را منحصر به گفتار او دانست؛ چون حقیقت سخن و فول، متکی به الفاظ نبوده بلکه در برخی موارد به اشارات و علایمی که بیانگر پیامهایی هستند نیز عرفا «قول» اطلاق می شود؛ نظیر علایمی که جهت هدایت وسایط نقلیه در کنار جاده ها نصب می گردد.
در تقریب بیشتر این امر می توان از آهنگهای موسیقی نام برد. اصواتی که از به کارگیری آلات موسیقی تولید می شود، در واقع گفتاری است که واره ممز و جان شنونده می گردد و پیام های مختلف (هر چند تخلی) را به او القا می کند.
نتیجه: غنا نیز حتی با قطع نظر از مدلولش در صورتی که همانند آلات طرب، با صوت و آهنگ گمراه کننده و فریبنده اجرا گردد، مصداق «قول الزور» خواهد بود، از باب این که قول و گفتار در هر چیزی به حسب خودش می باشد.
نکته
شاید بتوان گفت:
گفتار صاحب جواهر ، شیخ انصاری اه و امام خمینی در پاسخ به اشکال مطرح شده در واقع به طریق دوم مذکور بر می گردد؛ بدین معنا که از دیدگاه این بزرگواران، به صوت و کلام حقی که با آهنگ گمراه کننده ایراد می گردد، عرفا «قول الزور» گفته می شود؛ چون بیانگر پیامهای باطل به مستمعین خود خواهد بود.
مگر اینکه گفته شود: برخی از گفتار فقهای مذکور با توجیهی که بیان گردید، سازگار نیست؛ چون ظاهر کلام آنان این است که اصل اشکال را – که غنا از مقوله
کیفیت صوت است نه محتوا و مدلول؛ بنابراین، قول الزور بما هو قول الزور، بر آن تطبیق نمی کند – پذیرفته اند؛ در حالی که مفاد طریق دوم این است که اطلاق «قول الزور حتی بر کیفیت لهوى صوت نیز صحیح است ولو این که مدلول و محتوای کلام، حق باشد. به عبارت دیگر، گفتار این بزرگواران در استدلال به آیه، در حقیقت به ماده الزور» است نه «قول الزور»..
آیه دوم
والذین لا یشهدون ألژور …… این آیه در سیاق آیاتی آمده است که صفات عباد الرحمن» را بیان می کند
وعباد ألومین الذین یتمشون على الأرض هونا وإذا خاطبهم الجهلون قالوا سلنا من الذین لا یشهدون الزور واذا مؤوا باللغو ژوأکواما».
بندگان خدای رحمان کسانی اند که روی زمین به فروتنی راه می روند و چون جاهلان به ناروا خطابشان کنند، سلام گویند … و کسانی اند که گواهی دروغ نمی دهند و چون بر ناپسندی گذرند، کریمانه عبور می کنند).
در روایات متعددی که در تفسیر آیه شریفه مذکور آمده است: ولا یشهدون الورمه بر غنا و مجالس آن تطبیق گردیده است. یکی از این روایات که از جنبه سند نیز تمام می باشد، روایتی است که ابی الصباح کنانی، از امام صادق ع نقل می کند که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه فرمود:
مراد از آن، غنا می باشد.(۱)
تقریب استدلال
مفاد آیه به ضمیمه روایات تفسیری آن، دلالت بر شرکت نکردن عباد الرحمن در مجالس غنا می کند و چنین انسانهایی مورد مدح و ستایش قرار گرفته اند. به عبارت دیگر، در این آیه و روایات تفسیری آن، شرکت در مجالس غنا منافات با بندگی خداوند شمرده شده است.
تحلیل و بررسی
استدلال به آیه فوق، مورد دو اشکال قرار گرفته است:
اشکال اول
در این آیه و روایات تفسیری آن، به غنا اطلاق کلام شده است؛ چون مراد از مشاهد زور ولا یشهدون الثروژه مجالس تغتی به کلام باطل است؛ بنابراین، آیه مذکور دلالت بر حرمت غنا که از مقوله کیفیت کلام و صوت است، نمی کند. (۲)
پاسخ: این اشکال که شیخ انصاری و برخی دیگر از فقها آن را در کتب فقهی شان بیان نموده اند بر اساس مباحثی که ذیل آیه: واجیبوا قول الوره مطرح کردیم، به هیچ وجه وارد نیست، بنابراین، پاسخ این اشکال همان است که بیان گردید.
اشکال دوم
این آیه در مقام بیان اوصاف کسانی است که به مقام عالی اخلاص دست یافته و مصداق عباد الرحمن قرار گرفته اند. بدیهی است برای چنین کسانی، بسیاری از مباحات که برای مردم عادی انجامش جایز است، حرام می باشد؛ به خصوص بیشتر اوصافی که در این آیات – قبل و بعد آیه مذکور به بیان گردیده است، تحصیلش بر مؤمنین عادی واجب نیست؛ نظیر : و الذین یمشون على الأرض هوا وإذا خاطبهم الجهلون قالوا سماه بنابراین، به قرینه تناسب حکم و موضوع و نیز سیاق آیات، استدلال به آیه بر حرمت شرکت نمودن در مجالس غنا تمام نیست».
نظر مختار و به نظر می رسد اشکال دوم نسبت به استدلال مطرح شده تمام بوده از این رو نمی توان آیه مذکور و روایات ذیل آن را از دلایل حرمت غنا به حساب آورد؛ بلی از آیه شریفه به ضمیمه روایات، مذموم بودن غنا و شرکت نمودن در مجالس آن استفاده می شود؛ اما استنباط حکم تکلیفی حرمت از آن، تمام نمی باشد.
محقق : حامد امجدیان
منابع:
۱ – الکافی: ۶/ ۴۳۱ – ۴۳۳ ح ۶ و ۱۳.
۲. ر.ک: المکاسب: ۱/ ۲۸۷: … ومنه تظهر الخدشه فی الطائفه الثالثه حیث إن مشاهد الزور التی مدح الله تعالى من لا یشهدها هی مجالست التفتی بالأباطیل من الکلام.
۳. اپلیکیشن جامع نی نوازی
دیدگاهها