نقد سخنان شیخ انصاری در خصوص غنا توسط محققین
نتیجه سخنان شیخ به این است که ایشان اصل این که:
«غنا از مقوله کیفیت صوت بوده و نوع کلام – اعم از حق یا باطل – در آن مدخلیت ندارد» را پذیرفته و نحوه تقریب استدلالشان را به آیه، نسبت به حرمت غنا، بر این اساس قرار می دهند که آیه شریفه قول الزور و لهو الحدیث، موضوع اصلی جرمت را باطل و لهو قرار داده است؛ بنابراین، هر جا لهو و باطل تحقق یافت مشمول حکم حرمت خواهد بود.
در این مورد به شیخ اعظم الله می گوییم:
اولا: از استدلال امامان معصوم عالی نسبت به آیات یاد شده به قول الزور و لهو الحدیث – چنین استظهار می شود که غنا از سنخ گفتار باطل و گمراه کننده بوده و اختصاص به کیفیت صوت و گفتار ندارد؛ بنابراین، استظهار و استدلال شما مخالف با ظواهر قرآن و روایات معصومین علی می باشد.
ثانیا: لازمه سخن شما در دلالت اشعار گونه آیه قول الزور (و لهو الحدیث) به حرمت مطلق باطل و لهو، این است که تمام اموری که مصداق این دو هستند، حرام خواهند بود و این امری است که بطلانش قطعی بوده و ما در ذیل بحث از آیه لهو الحدیث به طور مفصل بدان خواهیم پرداخت. |
اشکال محقق ایروانی به شیخ انصاری و نقد آن
ایشان به شیخ انصاری اشکال دیگری مطرح کرده اند که خلاصه اش این است:
این که می فرمایید حرمت غنا به جهت لهو بودن کیفیت آن بوده و محتوا و مدلول کلام، نقشی در تحقق غنا و حرمت آن ندارد، چگونه قابل تصور است؟ باطل بودن ولهو بودن کیفیه الصوت، در هنگامی که محتوای صوت بیانگر سخنان حق و تعالی بخش باشد، چگونه قابل جمع می باشد.(۱)
ولی به نظر می رسد این اشکال وارد نیست؛ چون صوت باطل ولهوى حتی در صورتی که آن صوت، مشتمل بر کلام حق باشد، امری کاملا ممکن و متصور است نظیر این که قرآن با ترجیع غنایی و لهوی مبتذل قراءت گردد.
نتیجه: بعد از نقد و بررسی کلمات شیخ در پاسخ به اشکال و عدم تمامیت آن، ضعف سخنان کسانی که مطالبی نظیر شیخ بیان کرده اند نیز روشن می گردد؛ در این جا سخن برخی از فقها را بیان می کنیم.
الف – پاسخ صاحب جواهر و «همه فقها اتفاق دارند بر این که غنا از مقوله صوت یا کیفیت صوت می باشد بدون این که چیز دیگری به نوع مدلول – در آن نقشی داشته باشد و بین این مطلب و این که غنا را لهو الحدیث یا قول الزور و مانند آن بدانیم منافاتی نیست به این بیان که بگوییم: صوت غنایی به جهت کیفیت خاصی که از نظر لحن) دارا می باشد، قول الزور می باشد.(۲)
در تبیین سخن ایشان باید گفت: غنا از دیدگاه صاحب جواهر به اعتبار لحن و کیفیت خاصی که دارد، از مصادیق «قول الزور» است؛ چون صوت غنا هر چند مدلولش حق باشد، سبب فریب و دور شدن مغتی و سامع از مسیر حق میگردد؛ همان طور که گفتار تزویری و فریبنده (قول الزور) چنین نقشی را داراست.
ب – پاسخ امام خمینی
از سخنان ایشان نیز نظیر پاسخ قبل استفاده می شود. ایشان در آغاز، احتمالات گوناگون را در مراد از «قول الزور» بیان نموده و بهترین احتمال را بدین گونه بیان می کند:
ممکن است مراد از قول الزور، قول مشتمل بر باطل باشد به گونه ای که نفس آن کلام، مشتمل بر معنای باطل باشد یا این که نفس آن کلام دارای صفت باطل باشد؛ یعنی کیفیت صدا لهوی باشد. و علت اضافه قول به زور، به جهت همراه بودن این دو با یکدیگر است؛ پس کلام، باطل است به اعتبار داشتن معنای باطل و نیز باطل است به اعتبار نفس صوت خاصی، پس غنا مستقلا محکوم به وجوب اجتناب بوده و کلامی هم که مشتمل بر معنای باطل باشد آن هم به حسب معنایش، محکوم به حکم وجوب اجتناب می باشد (نه به حسب کیفیت صوتش)».(۱)
بر این اساس قول الزور، از باب اشتمال موصوف (قول) بر صفت (زور) شامل غنا گردیده و بدین طریق حرمت ذاتی غنا به وسیله آیه اثبات می شود، در نتیجه صوت غنایی حتی اگر از نظر محتوا و مدلول، مشتمل بر سخنان حق باشد، باز به اعتبار کیفیتش زور و لهو بوده و در نتیجه مشمول حکم حرمت خواهد بود.
نقد و بررسی
به نظر می رسد هیچ یک از پاسخهای داده شده تمام نبوده و اشکال مذکور (بنا بر اینکه وارد باشد) راه حل بهتری می طلبد؛ چون بازگشت سخنان این بزرگواران در پاسخ اشکال، این است که یا باید غنا را از روی مجاز و ادعا «قول الزور» بدانیم و یا این که آن را مصداق «الزور» بدانیم نه «قول الزور». .
در حالی که همه اینها بر خلاف ظاهر است؛ اصل این است که «قول» در آیه «قول الزور» در معنای حقیقی اش استعمال شده و به غنا بنابر این که از مقوله کیفیت صوت باشد . همان طور که مشهور و از جمله این بزرگواران بدان قایل هستند – «قول» اطلاق نمی گردد.
به علاوه، ظاهر آیه این است که غنا مصداق «قول الزور» است نه مصداق «الزور» فقط و همین نیز ظاهر استدلال امامان علیه به آیه شریفه می باشد.
اشکال مبنایی
باید گفت: اساسا مبنای تمام کسانی که غنای فقهی را فقط از مقوله کیفیت صوت می دانند، تمام نیست؛ چون همان گونه که در مباحث قبلی ثابت گردید غنا از نظر ماده و مدلول، بر اساس آیات و روایات تفسیری، از سنخ کلام بوده و کیفیت صوت و سخن نیز از مقدمات دیگر آن می باشد؛ بلی غنای لغوی فقط از سنخ کیفیت صوت و کلام بوده و نوع مدلول و محتوا در مفهوم آن نقشی ندارد؛ بنابراین، اشکال وارد شده دردلالت آیه بر لزوم اجتناب از غنا به عنوان قول الزور، از اساس صحیح نبوده بلکه باید آن را نوعی اعتراض بر امام علی دانست که چرا غنا را از مقوله کلام دانسته و آن را از مصادیق قول الزور (یا لهو الحدیث) قرار داده اند.
نظر مختار و بعد از عدم تمامیت پاسخهای یاد شده و اشکال مبنایی فوق، باید گفت: دلالت آیه قول الزور، بر حرمت ذاتی غنا تمام بوده و روایات تفسیری آن نیز در تطبیق غنا بر قول الزور مواجه با هیچ نوع اشکالی نمی باشد. تبیین این امر به دو طریق ممکن است
الف – طریق اول: این طریق مبتنی بر بیان سه نکته می باشد:
ا. همان گونه که در فصل اول گذشت، غنا به عنوان یک موضوع فقهی که حکم شرعی بر آن مترتب می گردد، صوتی است که مشتمل بر عناصر سه گانه باشد:
الف – سخن باطل یا لهو گمراه کننده باشد.
ب – مرجع باشد. ج – سبب طرب باشد.
بنابراین، به صوت مرجع و مطربی که مشتمل بر سخنان باطل و گمراه کننده نباشد، غنای فقهی گفته نمی شود. گرچه اطلاق غنای لغوی برای آن صحیح باشد.
۲ – «الزور» در لغت به معنای «تزویر و جلوه دادن باطل به صورت حق است».(۱) به عبارت دیگر، «زور» تزیین چیزی است که فاقد اصل و اساس درستی است؛ چنان که در کتاب «الفروق اللغویه، در فرق بین «زور» و «دروغ» آمده است:
زور، آن دروغی است که به صورت زیبا مطرح گردد تا گمان شود که سخن درستی است. (۲)
فیومی نیز در المصباح المنیر می نویسد: «و کلامه یعنی سخن را آراست. زور الشیء یعنی آن را اصلاح کردم».(۳)
در قاموس قرآن نیز آمده است: «زور، عبارت از انحرافی است که در استخوان بالای سینه پدید می آید و أزور کسی است که استخوان سینه اش کج باشد؛ … به دروغ نیز ور گفته می شود؛ چون از جهت خود منحرف شده است. (۴)
البته این واژه در قرآن کریم به معنای «میل» نیز به کار رفته است: … تاور عن نفهم …… (۵)
و شاید اطلاق زور» به کلام «باطل و سخن دروغ»، بدان سبب باشد که موجب خروج از حق و میل به باطل می گردد.
محقق : حامد امجدیان
منابع:
المکاسب المحرمه: ۱ /۲۰۴: … او اراد بقول الزور القول المشتمل على الباطل اما نحو اشتمال الکلام على مدلوله او نحو اشتمال الموصوف على صفته واضافه القول الى الزور الاتحاده معه اتحاد الصفه مع الموصوف فالقول زور باعتبار اشتمال مد لله على الباطل وزور باعتبار صفته وهو الصوت الخاص فیکون الغناء مستقلا محکومه بوجوب الاجتناب والکلام المشتمل على الباطل بحسب مدلوله ایضا محکوم به.
۲-حاشیه کتاب المکاسب: ۳۰. ایشان ذیل کلام شیخ: الا من حیث اشعار لهو الحدیث، می فرماید: آن صع ذلک الاشعار اقتضى حرمه مطلق التلهی عن ذکر الله وهذا باطل بالقطع مع ان کون الکیفیه لهوأ مما لا افهمه فان الکیفیه الغنائیه اذا کانت فی کلام حق مذگر للجنه والنار، ربما ازداد تأثیره فی النفوس ونی حصول التوجه الى الله والانقطاع من الدنیا. ۲- جواهر الکلام: ۴۴ / ۲۲ – ۴۵: … لاتفاق الجمیع على انه من مقوله الاصوات او کیفیاتها من غیر مدخلیه لأمر آخر ولا ینافی ذلک عده من لغو الحدیث وقول الزور ونحوها مما یمکن کون المراد منه انه کذلک باعتبار هذه الکیفیه الخاصه.
۳- المکاسب: ۲۹۰ / ۱ : وبالجمله فالمحرم هوما کان من لحون اهل الفسوق والمعاصی التی ورد النهی عن قراءه القرآن بها سواء کان مساویه للغناء أو اعم أو اخض مع ان الظاهر انه لیس الغناء إلا هو وان اختلفت فیه عبارات الفقهاء واللغویین.
۴-مجمع البیان: ۰۳۱۵
۵- المصباح المنیر: ۱/ ۳۱۵. .
۶ – الفروق اللغویه: ۲۶۸ ۴- قاموس قرآن: ۳/ ۱۸۹. ۵- کهف: ۱۷.
۷- اپلیکیشن جامع نی نوازی
۸- حامد امجدیان
دیدگاهها