محصول به سبد خرید اضافه شد
0

قصیده شماره ۷

تاریخ: 9 آذر 1398
بازدید: 1

قصیده شماره ۷

احوال جهان بادگیر، باد!
وین قصه ز من یادگیر یاد

چون طبع جهان باژگونه بود
کردار همه باژگونه باد

از روی عزیزی است بسته باز
وز خاری باشد گشاده خاد

بس زار که بگذاشتیم روز
چون گرمگهش بود بامداد

تیغی که همی آفتاب زد
تیری که سمومش همی گشاد،

بر تارک و بر سینه زد همی

اندر جگر و دیده اوفتاد
در حوض و بیابانش چشم و گوش

مانده به شگفتی از آب و باد
دیوانه و شوریده باد بود
زنجیر همی آب را نهاد

این چرخ چنین است، بی‌خلاف
داند که چنین آمدش نهاد

زین چرخ بنالم به پیش آن
کز چرخ به همت دهدم داد

منصور سعید آن که در هنر
از مادر دانش چو او نزاد

او بنده و شاگرد ملک بود
تا گشت خداوند و اوستاد

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۸۸۱۹۲۴۹۶-۰۹۰۳۶۵۵۶۲۰۸
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2025 neynavayan.ir