اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

غزل ۶۰۳: اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی

تاریخ: 23 تیر 1399
بازدید: 377

غزل ۶۰۳

اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی

من از تو روی نپیچم که مستحب منی

چو سرو در چمنی راست در تصور من

چه جای سرو که مانند روح در بدنی

به صید عالمیانت کمند حاجت نیست

همین بس است که برقع ز روی برفکنی

بیاض ساعد سیمین مپوش در صف جنگ

که بی تکلف شمشیر لشکری بزنی

مبارزان جهان قلب دشمنان شکنند

تو را چه شد که همه قلب دوستان شکنی

عجب در آن نه که آفاق در تو حیرانند

تو هم در آینه حیران حسن خویشتنی

تو را که در نظر آمد جمال طلعت خویش

حقیقت است که دیگر نظر به ما نکنی

کسی در آینه شخصی بدین صفت بیند

کند هر آینه جور و جفا و کبر و منی

در آن دهن که تو داری سخن نمی‌گنجد

من آدمی نشنیدم بدین شکردهنی

شنیده‌ای که مقالات سعدی از شیراز

همی‌برند به عالم چو نافه ختنی

مگر که نام خوشت بر دهان من بگذشت

برفت نام من اندر جهان به خوش سخنی

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir