دوبیتی شماره ۸
اگر دل دلبر و دلبر کدام است
وگر دلبر دل و دلرا چه نام است
دل و دلبر بهم آمیته وینم
ندونم دل که و دلبر کدام است
دوبیتی شماره ۹
شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارندهاش نیکو نگهداشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست
دوبیتی شماره ۱۰
فس شومم بدنیا بهر آن است
که تن از بهر موران پرورانست
ندونستم که شرط بندگی چیست
هرزه بورم بمیدان جهانست
دوبیتی شماره ۱۱
شیرمردی بدم دلم چه دونست
اجل قصدم کره و شیر ژیونست
ز موشیر ژیان پرهیز میکرد
تنم وا مرگ جنگیدن ندونست
دوبیتی شماره ۱۲
بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست
دوبیتی شماره ۱۳
ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
بجان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
دوبیتی شماره ۱۴
خرم کوه و خرم صحرا خرم دشت
خرم آنانکه این آلالیان کشت
بسی هند و بسی شند و بسی یند
همان کوه و همان صحرا همان دشت
دوبیتی شماره ۱۵
بهار آیو به صحرا و در و دشت
جوانی هم بهاری بود و بگذشت
سر قبر جوانان لاله رویه
دمی که گلرخان آیند به گلگشت
دوبیتی شماره ۱۶
سیاهی دو چشمانت مرا کشت
درازی دو زلفانت مرا کشت
به قتلم حاجت تیر و کمان نیست
خم ابرو و مژگانت مرا کشت
دوبیتی شماره ۱۷
عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت
میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشیند خار مژگانم بپایت
دوبیتی شماره ۱۸
عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت
میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشیند خار مژگانم بپایت
دوبیتی شماره ۱۹
من آن رندم که گیرم از شهان باج
بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
فرو ناید سر مردان به نامرد
اگر دارم کشند مانند حلاج
دوبیتی شماره ۲۰
ته که میشی بمو چاره بیاموج
که این تاریک شوانرا چون کرم روج
کهی واجم که کی این روج آیو
کهی واجم که هرگز وا نهای روج
دوبیتی شماره ۲۱
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
دوبیتی شماره ۲۲
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
دوبیتی شماره ۲۳
گیج و ویجم که کافر گیج میراد
چنان گیجم که کافر هم موی ناد
بر این آئین که مو را جان و دل داد
شمع و پروانه را پرویج میداد
دوبیتی شماره ۲۴
دو چشمم درد چشمانت بچیناد
مبو روجی که چشمم ته مبیناد
شنیدم رفتی و یاری گرفتی
اگر گوشم شنید چشمم مبیناد
دوبیتی شماره ۲۵
دلم بی وصل ته شادی مبیناد
زدرد و محنت آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد
دوبیتی شماره ۲۶
بیته یارب به بستان گل مرویاد
وگر روید کسش هرگز مبویاد
بیته هر گل به خنده لب گشاید
رخش از خون دل هرگز مشویاد
دوبیتی شماره ۲۷
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
دوبیتی شماره ۲۸
نهالی کن سر از باغی برآرد
ببارش هر کسی دستی برآرد
برآرد باغبان از بیخ و از بن
اگر بر جای میوه گوهر آرد
دوبیتی شماره ۲۹
غریبی بس مرا دلگیر دارد
فلک بر گردنم زنجیر دارد
فلک از گردنم زنجیر بردار
که غربت خاک دامنگیر دارد
دوبیتی شماره ۳۰
خور از خورشید رویت شرم دارد
مه نو زابرویت آزرم دارد
بشهر و کوه و صحرا هر که بینی
زبان دل بذکرت گرم دارد
دوبیتی شماره ۳۱
غم عشقت بیابان پرورم کرد
فراقت مرغ بیبال و پرم کرد
بمو واجی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
دوبیتی شماره ۳۲
شوانم خواب در مرز گلان کرد
گلم واچید و خوابم را زیان کرد
باغبان دید که مو گل دوست دیرم
هزاران خار بر گل پاسبان کرد
دوبیتی شماره ۳۳
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت کش ببادامی بسازد
دوبیتی شماره ۳۴
دگر شو شد که مو جانم بسوزد
گریبان تا بدامانم بسوزد
برای کفر زلفت ای پریرخ
همی ترسم که ایمانم بسوزد
دوبیتی شماره ۳۵
هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
دوبیتی شماره ۳۶
بلا رمزی ز بالای ته باشد
جنون سری ز سودای ته باشد
بصورت آفرینم این گمان بی
که پنهان در تماشای ته باشد
دوبیتی شماره ۳۷
پسندی خوار و زارم تا کی و چند
پریشان روزگارم تا کی و چند
ته که باری ز دوشم برنگیری
گری سربار بارم تا کی و چند
دوبیتی شماره ۳۸
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
دوبیتی شماره ۳۹
خوشا آنانکه سودای ته دیرند
که سر پیوسته در پای ته دیرند
بدل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای ته دیرند
دوبیتی شماره ۴۰
چو آن نخلم که بارش خورده باشند
چو آن ویران که گنجش برده باشند
چو آن پیری همی نالم درین دشت
که رودان عزیزش مرده باشند
دوبیتی شماره ۴۱
خوشا آنانکه هر از بر ندانند
نه حرفی وانویسند و نه خوانند
چو مجنون سر نهند اندر بیابان
ازین گو گل روند آهو چرانند
دوبیتی شماره ۴۲
خوشا آنانکه تن از جان ندانند
تن و جانی به جز جانان ندانند
بدردش خو گرند سالان و ماهان
بدرد خویشتن درمان ندانند
دوبیتی شماره ۴۳
خوشا آنانکه پا از سر ندونند
مثال شعله خشک وتر ندونند
کنشت و کعبه و بتخانه و دیر
سرائی خالی از دلبر ندونند
دوبیتی شماره ۴۴
خوشا آنانکه هر شامان ته وینند
سخن با ته گرند با ته نشینند
مو که پایم نبی کایم ته وینم
بشم آنان بوینم که ته وینند
دوبیتی شماره ۴۵
خوشا آنان که با ته همنشینند
همیشه با دل خرم نشینند
همین بی رسم عشق و عشقبازی
که گستاخانه آیند و ته بینند
دوبیتی شماره ۴۶
مو آن رندم که نامم بیقلندر
نه خان دیرم نه مان دیرم نه لنگر
چو روج آیو بگردم گرد گیتی
چو شو آیو به خشتی وانهم سر
دوبیتی شماره ۴۷
تویی آن شکرین لب یاسمین بر
منم آن آتشین دل دیدگان تر
از آن ترسم که در آغوشم آیی
گدازد آتشت بر آب شکر
دوبیتی شماره ۴۸
گلش در زیر سنبل سایه پرور
نهال قامتش نخلی است نوبر
زعشق آن گل رعنا همه شب
چو بلبل ناله و افغان برآور
دوبیتی شماره ۴۹
دمی بوره بوین حالم ته دلبر
دلم تنگه شبی با مو بسر بر
ته گل بر سر زنی ای نو گل مو
به جای گل زنم مو دست بر سر
دوبیتی شماره ۵۰
بروی ماهت ای ماه ده و چار
به سرو قدت ای زیبنده رخسار
که جز عشقت خیالی در دلم نی
بدیاری ندارم مو سر و کار
کاربران گرامی اپلیکیشن جامع نی نوازی؛ بخش اول که شامل ۵۰ تا از دوبیتی های باباطاهر بود به پایان رسید . در زیر هم بشنوید بخشی از اجرای دلنشین استاد شجریان را که از درآن از دوبیتی های باباطاهر بهره برده اند.
دیدگاهها