اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

در ۹۰ سالگی، به یاد جوانی افتاد!

دسته‌بندی: بلاگ , گلستان موسیقی
تاریخ: 18 خرداد 1400
بازدید: 411

در ۹۰ سالگی، به یاد جوانی افتاد!

محمدرضا شجریان می‌نویسد: « عبدالله خان، سالهای درازی را بی سر و همسر زندگی کرد و تنها در سه چهارسال آخرِ عمر بود که با خانم مُسنّی از اهالیِ رشت ازدواج کرد. همسر استاد از محل منزل و کوچکی خانۀ جماران راضی نبود و عبدالله‌خان را وادار ساخت که آن خانۀ قدیمی را بفروشد و آپارتمان کوچکی در چهل و پنج متری سید خندان، بعد از مجیدیه نبش یک چهارراه پررفت و آمد بخرد. استاد دو سه سال آخر عمر را در این آپارتمان بسیار رنج برد و سر و صدای اتومبیل‌ها، شلوغی محل و هوای آلودۀ آن، به ویژه گرمای طاقت‌فرسای تابستان، او را بسیار اذیت می‌کرد و به همین خاطر، همیشه با کنایه می‌گفت:« خانم از این جا بیشتر از شمیران خوشش می‌آید!»

بالاخره زمستان ۱۳۵۹ بود که استاد روزی از خانه بیرون می رود. هنگام بازگشت چون کلید آپارتمان را همراه نداشت، برای این‌که پشت در نماند، جوانی به سرش می زند و در آستانۀ ۹۰ سالگی از پنجره می رود بالا، ولی در یک لحظه غافل شده و به زمین می‌افتد. در این حادثه، استخوان لگن خاصره‌اش می‌شکند و در بیمارستان بستری می‌شود ولی به علت فراموشی، قرص‌های مسکّن را که دکتر برایش تجویز کرده بود بیش از دستور می‌خورد و دچار مسمومیت هم می‌شود و شبانگاه بیستم دی ماه، در بیمارستان دار فانی را وداع می‌کند.

ایامی که حادثه برای عبدالله خان پیش آمد، من مسافرت بودم. وقتی برگشتم، آقای پایور تلفن زد که : «برای دوامی چنین اتفاقی افتاده و در بیمارستان بستری است. فردا سری به او بزن، همه اش از تو می‌پرسد». فردا صبح وقتی به بیمارستان رسیدم، دیر شده بود و استاد شب قبل درگشته بود. خویشان و یاران و شاگردانش خبردار شدند و برای تشییع جنازه و خاکسپاری به بیمارستان آمدند. در سردخانۀ بیمارستان با دوربین فیلمبرداری ای که یکی از شاگردان استاد آورده بود، به عنوان آخرین یادبود، از جنازه‌اش فیلم گرفتند و در بهشت زهرا شستشو داده و به خاک سپردند. روانش شاد و یادش گرامی باد!»


هفت شهرنی، امجدیان، حامد، ۱۳۹۸

هزار گلخانۀ آواز، صص ۱۶۲ و ۱۶۳

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir