اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۵۸۴. هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی

تاریخ: 23 تیر 1399
بازدید: 411

غزل ۵۸۴

هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی

نیکبخت آن که تو در هر دو جهانش باشی

غم و اندیشه در آن دایره هرگز نرود

به حقیقت که تو چون نقطه میانش باشی

هرگزش باد صبا برگ پریشان نکند

بوستانی که چو تو سرو روانش باشی

همه عالم نگران تا نظر بخت بلند

بر که افتد که تو یک دم نگرانش باشی

تشنگانت به لب ای چشمه حیوان مردند

تشنه‌تر آن که تو نزدیک دهانش باشی

گر توان بود که دور فلک از سر گیرند

تو دگر نادره دور زمانش باشی

وصفت آن نیست که در وهم سخندان گنجد

ور کسی گفت مگر هم تو زبانش باشی

چون تحمل نکند بار فراق تو کسی

با همه درد دل آسایش جانش باشی

ای که بی دوست به سر می‌نتوانی که بری

شاید ار محتمل بار گرانش باشی

سعدی آن روز که غوغای قیامت باشد

چشم دارد که تو منظور نهانش باشی

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir