اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۳۰۲. درین ره گر بترک خود بگویی

تاریخ: 30 تیر 1399
بازدید: 134

غزل ۳۰۲

درین ره گر بترک خود بگویی

یقین گردد تو را کو تو، تو اویی

سر مویی ز تو، تا با تو باقی است

درین ره در نگنجی، گر چه مویی

کم خود گیر، تا جمله تو باشی

روان شو سوی دریا، زانکه جویی

چو با دریا گرفتی آشنایی

مجرد شو، ز سر برکش دو تویی

درین دریا گلیمت شسته گردد

اگر یک بار دست از خود بشویی

ز بهر آبرو یک رویه کن کار

که آنجا آبرو ریزد دورویی

چو با توست آنچه می‌جویی به هرجا

به هرزه گرد عالم چند پویی؟

نخستین گم کنند آنگاه جویند

تو چون چیزی نکردی ؟ گم؟ چه جویی؟

تو را تا در درون صد خار خار است

ازین بستان گلی هرگز نبویی

پس در همچو جادویی که پیوست

میان در بسته بهر رفت و رویی

تو را رنگی ندادند از خم عشق

از آن در آرزوی رنگ و بویی

بهش نه پا درین وادی خون خوار

که ره پر سنگلاخ و تو سبویی

درین میدان همی خور زخم، چون تو

فتاده در خم چوگان چو گویی

نیابی از خم چوگان رهایی

عراقی، تا به ترک خود نگویی

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir