اپلیکیشن نینوایان| وارد شوید| ثبت نام کنید

۲۶۵. خوشا دردی!که درمانش تو باشی

تاریخ: 30 تیر 1399
بازدید: 131

غزل ۲۶۵

خوشا دردی!که درمانش تو باشی

خوشا راهی! که پایانش تو باشی

خوشا چشمی!که رخسار تو بیند

خوشا ملکی! که سلطانش تو باشی

خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی

خوشا جانی! که جانانش تو باشی

خوشی و خرمی و کامرانی

کسی دارد که خواهانش تو باشی

چه خوش باشد دل امیدواری

که امید دل و جانش تو باشی!

همه شادی و عشرت باشد، ای دوست

در آن خانه که مهمانش تو باشی

گل و گلزار خوش آید کسی را

که گلزار و گلستانش تو باشی

چه باک آید ز کس؟ آن را که او را

نگهدار و نگهبانش تو باشی

مپرس از کفر و ایمان بی‌دلی را

که هم کفر و هم ایمانش تو باشی

مشو پنهان از آن عاشق که پیوست

همه پیدا و پنهانش تو باشی

برای آن به ترک جان بگوید

دل بیچاره، تا جانش تو باشی

عراقی طالب درد است دایم

به بوی آنکه درمانش تو باشی

برچسب‌ها:

اپلیکیشن جامع نی نوازی

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

۰۲۱۲۲۰۲۷۴۶۶
با ما در تماس باشید

تمامی حقوق این سایت متعلق به نینوایان می باشد.
Copyright © 2023 neynavayan.ir