نی را از آغُل به دربار بُردم!
نی را از آغُل به دربار بُردم!
«روح الله خالقی مینویسد:« نایب اسدالله نی زنِ بسیار ماهری بود. با آن سازِ ساده که تنها چند سوراخ بیشتر نداشت و مانند آلاتِ بادیِ امروز، دارای ساختمان منظم و کلیدهای متعدد نبود، تمام اصواتی را که اراده میکرد، از نی بیرون میآورد. آنچه یادم هست علاوه بر دستگاهها و نغمات موسیقیِ خودمان، بعضی آهنگهای فرنگی را هم که آن وقت معمول بود و از موزیک نظامی شنیده میشد، با نی مینواخت. از کسانی که هم عصر او بودهاند و نظرشان در موسیقی کاملاً مورد اعتماد است مکرر شنیدهام که او را در فنّ خود، با استادان بزرگی چون سماع حضور و آقا حسینقلی در یک ردیف گذارده اند میگویند در کار خود بسیار مهارت داشته است. در اهمیت مقام نایب اسدالله همین بس که گفته بود: من نی را از آغُل گوسفندان به دربار پادشاه بردم.
یکی از دوستآنکه نی او را زیاد شنیده است میگفت: به عکس بعضی نوازندگآنکه برای نواختن یک آهنگ باید از آنها خواهشها کرد، نایب وقتی در مجلسی حضور داشت، انتظار درخواست و تمنّا از کسی نداشت و بیریا ساز میزد و همه را مستفیض میکرد. پیرمردی بود برخلاف بعضی امثال و اقران خود، بسیار متواضع و بیتکبر و درویش و خوش طینت که همه را فریفتۀ اخلاق خویش میکرد. در آخرهای شب که جلسههای دوستانه از رونق میافتاد و هرکس به فکر خواب بود، او در گوشهای مینشست و برای خود ساعتها نی میزد و همه با نوای آرام و مطبوعِ نایِ او به خواب میرفتند. همین روش و خصلتِ پسندیده است که هنوز همه از او به نیکی یاد میکنند.»
هفت شهر نی، امجدیان، حامد، ۱۳۹۸
سرگذشت موسیقی ایران، ج۱، صص ۲۹۰ و ۲۹۱.
دیدگاهها