تهیۀ شام گرم و لذیذ برای سگها
تهیۀ شام گرم و لذیذ برای سگها
« یک روز [قمرالملوک] وزیری در منزل یکی از دوستانش در چهارراه حسن آباد مهمان بود. پس از آنکه میهمانی تمام شد، به قصد رفتن به رادیو تهران از خانۀ میزبان خارج شد. اتفاقاً توی کوچه سگی را دید که بچههایش میخواستند شیر بخورند ولی مثل اینکه حیوان شیرنداشت تا جواب بچهها را بدهد. احساسات قمر تحریک شد. ابتدا کاسۀ آبی تهیه کرد و جلوی آنها گذاشت و سپس برای تهیۀ یک غذای لذیذ برای سگ شیرده به جگر و دل و قلوه فروش سرکوچه مراجعه کرد و از نظر اینکه غذای سگ ها زودتر تهیه شود، خودش آستین ها را بالا زد و پشت منقل رفت. بادبزن را به دست گرفت و مشغول کباب کردن جگر و دل و قلوه شد. یک وقت قمر متوجه شد که قریب پنجاه نفر مشغول تماشای او شده اند، اما او به کار خود ادامه داد و شام گرم و لذیذی برای سگ ها تهیه کرد و همین باعث شد که آنروز را به اجرای برنامۀ رادیو نرسد.»
هفت شهر نی، امجدیان، حامد، ۱۳۹۸
آوای مهربانی، صص ۲۳۱.
دیدگاهها